بیوکده

بیوکده بزرگترین وبلاگ بیوگرافی و معرفی هنرمندان و بازیگران ایرانی و خارجی - زندگی نامه افراد مشهور

بیوگرافی محمد اقبال لاهوری

  • بیوکده ..
  • چهارشنبه ۴ بهمن ۹۶
  • ۰۴:۰۰

شاعران شاعران خارجی اقتصاد دانان و سیاستمداران اقتصاد دانان و سیاستمداران خارجی

بیوگرافی محمد اقبال لاهوری

 

 

محمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال (اردو: علامہ محمد اقبال) (۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت تا ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ لاهور) شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود، که اشعار زیادی نیز به زبانهای فارسی و اردو سروده‌است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می‌شود.

نام کامل : محمد اقبال لاهوری

لقب : علامه، سر، دکتر

مکتب : استقلال و همبستگی مسلمانان

زادروز : ۱۸ آبان ۱۲۵۶

سیالکوت، پاکستان

تاریخ مرگ : ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷

محل مرگ : لاهور، پاکستان

مدفن : بین مسجد بادشاهی و قلعه لاهور

دین : اسلام

 

زندگی

اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است،به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود. اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در اسکاچ‌مشن کالج (Scotch Mission College) گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد. وی پس از آن دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه گرفت.

اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با با ادوارد براون و نیکلسون مراودات علمی داشت.

 

فعالیت‌های سیاسی

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.

 

چهرهٔ فرامرزی اقبال

اقبال همواره کوشیده‌است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان واندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.

 

اقبال و ایران

اقبال یکی از نامورترین و سرشناس‌ترین شاعرپارسی‌گوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه‌ای در ایران یافته‌است.(این در حالی است که تفاوت شهرت بیدل در دیگر کشورها و ایران به‌اندازه‌ای است که نمی‌توان با هم سنجید.)از کل ۱۲ هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده‌است ۷۰۰۰ بیت آن فارسی است. شریعتی در جائی وی را ایرانی‌ترین خارجی و شیعه‌ترین سنی خطاب کرده‌است.وی دکترای مربوط به سیر حکمت در ایران بوده‌است واو آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند. شاید بنیادیترین دلیل شهرت اقبال در ایران چهرهٔ مذهبی او باشد چون بار نخست از سوی

مذهبی‌ها(مانند مطهری و شریعتی) شناسانده شد. هرچند که اقبال بی‌گمان دلبستگی فراوانی به ایران داشته‌است و برخی از ملی‌گرایان نیز آن را ستوده‌اند ولی بیشتر گمان می‌رود که اینان برای همسو کردن خود با دیگران این کار را کرده‌اند ودلیل‌هایی که برای ستودن اقبال آورده‌اند چندان استوار نیست. مهم‌ترین اقبال شناس ایرانی آقای دکتر ملکی است که بقول خودش ده هزار صفحه مطلب در مورد اقبال نوشته و منتشر کرده‌است.

 

اقبال و فلسفه

اقبال یکی از فلیسوفان بزرگ اسلام است۔منبع فکرشان با قران ارتباط دارد۔اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌ها از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده‌است. از نظر وی از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفهٔ یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای قهم قرآن از منظر تعالیم یونانی بفهمند محکوم به شکست است.

در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و ابن‌تیمیه در تبین اهمیت روش استقرا، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدید آورد. اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.

 

اقبال و مولوی

دل‌بستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می‌شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس تبریزی مجذوب کرده‌است:

به کام خود دگر آن کهنه می‌ریز         که با جامش نیرزد ملک پرویز

ز اشعار جلال‌الدّین رومی                به دیوار حریم دل بیاویز

سراپا درد و سوز آشنائی                وصال او زبان‌دان جدائی

جمال عشق گیرد از نی او               نصیبی از جلال کبریائی

به‌روی من در دل بازکردند                 ز خاک من جهانی سازکردند

ز فیض او گرفتم اعتباری                   که با من ماه و انجم سازکردند

خودی تا گشت مهجور خدائی            به فقر آموخت آداب گدائی

ز چشم مست رومی وام‌کردم            سروری از مقام کبریائی

 

انتقادات

گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم ابرانسان نیچه را مقبول دانسته خرده گرفته‌اند. باور به مفهوم اَبَرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیاء تمدن اسلامی بازتاب یافته‌است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسائل مورد انتقاد گروه‌هایی از اندیشمندان است. چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملاً مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آن را بی‌اعتنایی و بی‌احترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر می‌دانند. در نظر بسیاری پافشاری اقبال بر یگانگی اسلامی و جدایی فرهنگی از دیگران به همزیستی جوامع بشری لطمه می‌رساند.

در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‌شود ولی باور عمومی بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیفترند و الهام‌بخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.

 

آثار

ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود و وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به طور کلی عبارت‌اند از:

علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.

تاریخ هند

اسرار خودی (منظوم، فارسی)

رموز بیخودی (منظوم، فارسی)

پیام مشرق (منظوم، فارسی)

بانگ درا

زبور عجم (منظوم، فارسی)

جاویدنامه (منظوم، فارسی)

پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)

احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی)

توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی)

مثنوی مسافر

بال جبرئیل

ضرب کلیم

ارمغان حجاز

یادداشت‌های پراکنده

مهمترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام است که که از ۵ فصل با نام‌های زیر تشکیل شده‌است: فصل ۱ دانش و تجربه دینی؛ فصل۲ آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربه دینی؛ فصل۳ تصور خدا ومعنای نیایش؛ فصل ۴ خودانسانی:آزادی و جاودانگی اش؛ فصل ۵ روح فرهنگ اسلامی ؛ فصل ۶ اصل حرکت در ساختار اسلام ؛ فصل ۷ آیا دین امکان پذیر است؟ این کتاب از انگلیسی به فارسی در اردیبهشت ۹۱ توسط دکتر محمد مسعود نوروزی ترجمه شد. مقدمه‌ای جامع در باب افکار و زندگی خصوصی علامه اقبال و همچنین الحاق توضیحات تکمیلی به صورت پاورقی و ترجمه بسیار دقیق و گزینش بهترین واژگان برای معادل‌های انگلیسی آن از ویژگی‌های این ترجمه‌است.

 

نمونهٔ اشعار

آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ             آن فروش و آن بپوش و آن بخور

آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند              خود گلیم خویش را بافیده‌اند

ای امین دولت تهذیب و دین                   آن ید بیضا برآر از آستین

خیز و از کار اُمم بگشا گره                     نقشه اَفرنگ را از سر بنه

نقشی از جمعیت خاور فکن                    واستان خود را ز دست اهرمن

ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو                 مؤمن خود، کافر افرنگ شو

رشتهٔ سود و زیان در دست توست           آبروی خاوران در دست توست

اهل حق را زندگی از قوّت است               قوّت هر ملّت از جمعیت است

دانی از افرنگ و از کار فرنگ                    تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟

زخم از او، نشتر از او، سوزن از او              ما و جوی خون و امید رفو؟

گر تو می‌دانی حسابش را درست             از حریرش نرمتر، کرباس توست

بوریای خود به قالینش مده                       بیدق خود را به فرزینش مده

هوشمندی از خُم او مِی نخورد                  هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد

***************************

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما                 ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه‏ها زد در خمیر زندگی اندیشه‏ام                 تا به دست آورده‏ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت           ریختم طرح حرم در کافرستان شما

فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق                 پاره لعلی که دارم از بدخشان شما

می‏رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند                دیده‏ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل                 آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

****************************

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم              هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم

موج زخود رفته‌ای تیز خرامید و گفت                   هستم اگر می روم گر نروم نیستم

 

 

  • نمایش : ۶۴۷
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی
    بیوکده,بیوگرافی,زندگینامه ,biography ,بیوگرافی بازیگران ایرانی ,بیوگرافی بازیگران خارجی ,بیوگرافی مشاهیر ,زندگینامه بازیگران ,بیوگرافی کارگردانان ,بیوگرافی دانشمندان ,زندگینامه شهیدان ,زندگینامه نویسندگان ,زندگینامه نقاشان ,زندگینامه ورزشکاران ,سایت بیوگرافی ,مجله بیوگرافی ,بیوگرافی بازیگران ,بیوگرافی بازیگران مرد ,بیوگرافی بازیگران زن ,بیوگرافی شعرا ,بیوگرافی نویسندگان ,بیوگرافی ورزشکاران ,اخبار افراد مشهور ,زندگینامه ورزشکاران' ,زندگینامه مشاهیر ,Biography ,سایت بیوکده
    موضوعات
    نویسندگان
    پیوندهای روزانه