- بیوکده ..
- دوشنبه ۱۳ آذر ۹۶
- ۰۸:۳۰
بازیگران بازیگران زن ایرانی شاعران شاعران ایرانی
بیوگرافی کبرا سعیدی
کبرا سعیدی با نام هُنری شهرزاد (زاده ۱۸ آذر ۱۳۲۹) شاعر، بازیگر، نویسنده و یکی از نخستین فیلمسازان زن در ایران است.
نام مستعار : شهرزاد
تولد : ۱۸ آذر ۱۳۲۹ (۶۶ سال)
تهران
محل زندگی : شمال ایران
ملیت : ایرانی
نام های دیگر : شهرزاد
پیشه : شاعر، بازیگر، نویسنده، فیلمساز
سال های فعالیت : ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶
زندگی و فعالیتهای هنری
کبرا در سال ۱۳۲۹ در تهران زاده شد. او با رقصندگی در کافههای خیابان لالهزار در سن ۱۴ سالگی آغاز کرد و سپس به تئاتر روی آورد. با نام مستعار شهرزاد در نمایشهایی چون «بین راه» بازی کرد و سپس نقشهای کوچکی در سینما برعهده گرفت و کمکم نقشهای تأثیرگذاری در فیلمهایی مانند «تنگنا» و «صبح روز چهارم» بازی کرد که در جشنواره سپاس برنده جایزه شد.
شهرزاد حدود سال ۱۳۵۲ در اعتراض به فیلمفارسی از بازیگری کنارهگیری کرد و به عضویت گروه سینمای آزاد درآمد و به ساختن فیلم کوتاه پرداخت. در همین زمان شعرهایش را چاپ میکرد و داستانهای کوتاهش در نشریاتی چون روزنامه آیندگان و کتاب جمعه منتشر میشد.
در سال ۱۳۵۶ او فیلم بلندش را به نام «مریم و مانی» ساخت که پوری بنایی نیز در آن بازی کردهاست. این فیلم از معدود فیلمهای ایران پیش از انقلاب است که قهرمان داستان و کارگردان آن زن هستند. اما فیلم در آن سال توقیف شد و در سال ۱۳۵۹ موفق به اکران شد.
پس از آن خبری از شهرزاد در دست نبود به طوری که او را مُرده میپنداشتند. در واقع شهرزاد سعیدی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تمام دارایی خود، حتی کتابها و فیلمهایش را از دست داد. او در سال ۱۳۶۴ به آلمان رفت و هفت سال بعد به ایران بازگشت و اکنون در شهر اردکان ساکن است.
آثار
کارگردانی
- فیلم بلند مریم و مانی (۱۳۵۷)
- تعدادی فیلمهای کوتاه
داستان کوتاه
- چاپ داستانهای کوتاهی در روزنامه آیندگان و کتاب جمعه
شعر
- کتاب «با تشنگی پیر میشویم»
- کتاب «آقا سلام»
بازیگری
- بازیگری در نمایشهایی همچون «بین راه»
- بازیگری در فیلمهای طوقی، سه قاپ، پنجره، داش آکل، بابا شمل، قصر زرین، عزیز قرقی، پل، رقاصه شهر، تنگنا، عیالوار، قیصر، گرگ بیزار
- (بازی او در «تنگنا» و «صبح روز چهارم» برنده جایزه جشنواره سپاس شد)
نمونه شعر
- تلنگری بر آب زدم
- سازی که زمین آن را میشنود
- آسمان آن را میشنود
- تلنگری بر گیجگاه عشق
- رعدی سخت درمیگیرد
- پرنده مهاجر تنم بال میگشاید و میخواند
- زندگی اینگونهاست
- تلنگری بر دهان کاملترین انسان
- پایان آرامش
- و یا آغاز شورش